-
مرا یاد کنید...
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 00:09
می نویسم امروز از دل تنگ خودم از نبودن هایتان از پدر از کسی که دل من را برده کاش شوم من مثلت آرزویم این است تو که با هیبت خود عطر نفس می بخشی تو به من آموختی لحظه ای ایستادن روی پاهای خودم و به من آموختی که چگونه بروم راه در این گنبد نامتناهی آرزویم اینست که شوم مثل خودت مشکلاتم مرا یاد تو می اندازد یاد آن روز که می...
-
مشاعره
شنبه 21 آذرماه سال 1388 13:24
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش ( حافظ ) از ما بجز نسیم، که برگ شکوفه برد در کوی عشق نامه رسانی نمانده است ( سیمین بهبهانی ) از نسیمی دفتر ایام ، برهم می خورد زینهار از گردش لیل و نهار اندیشه کن ( صائب تبریزی ) از فر عشق ، باد صبا و نسیم صبح با دسته گل به تربت فرهاد می روند ( گلشن...
-
آزادیه پشه
جمعه 20 آذرماه سال 1388 21:06
پشه ای در استکان آمد فرود تا بنوشد آنچه واپس مانده بود کودکی_از شیطنت_بازی کنان بست با دستش دهان استکان پشه دیگر طعمه اش را لب نزد جست تا از دام کودک وارهد خشک لب می گشت،حیران،راه جو زیر و بالا، بسته هرسو، راه او روزنی می جست در دیوار و در تا به آزادگی رسد بار دگر هرچه بر جهد و تکاپو می فزود راه بیرون رفتن از چاهش...
-
نسیم طلا
شنبه 30 آبانماه سال 1388 14:51
چرا مرد ها زن ها را دوست دارند ؟ : ـ چون همیشه احساس می کنند جوانند ، حتی وقتی پیر می شوند . ـ چون هر وقت کودکی را می بینند لبخند می زنند . ـ چون در همسرداری به گونه ای رفتار می کنند که ذهن هیچ غریبه ای به آن راه ندارد . ـ چون همه ی توان خود را برای داشتن خانه ای زیبا و تمیز به کار می گیرند و هرگز برای کاری که انجام...
-
فیلم ویکتوریا
سهشنبه 26 آبانماه سال 1388 12:58
این فیلم محصول کشور کلمبیا می باشد محصول سال 2007 می باشد ویکتوریا متولد سال 1963 می باشد.و در مکزیک به دنیا آمده ویکتوریا روففو دارای 2 فرزند خردسال در ضمن این سریال 171 قسمت می باشد اگر فارسی 1 همین طور به کار خود ادامه دهد تا اواسط زمستان این سریال ادامه خواهد داشت. معنی آهنگ فیلم : از وقتی تو رو دیدم انگار دوباره...
-
نسیم جیگر
دوشنبه 25 آبانماه سال 1388 20:41
والا مامان جون خیلی راحت نیست. چون سرعت اینترنت خونه خیلی کمه. ولی حضوری بهتون میگم . ماشاالله مامان ! نصرت رو هر روز گوش کنین جان من. نگران نباشین. شما هر نفس که بکشین خودش واسه ما سه تا کار مفیده .
-
نسیم جیگر
دوشنبه 25 آبانماه سال 1388 20:35
الهی بگردم سلام مامانی من . الهی فدات شم. وای مسعود نمی دونی چه حالی داره . اینترنت مجانی تو خوابگاه کنار دوستان... دوستام : حمیده فرشته ناهید و شیما و فرزانه به مامان و مسعود سلام می رسونند. و صمیمانه با مامان همدردی می کنند! مامان این جا مشهد با نگین خیلی خوبه. احساس می کنم یک پشتیبان دارم.
-
سوال
دوشنبه 25 آبانماه سال 1388 13:27
من نمی دونم چطور می شه همراه یادداشت تصویر گذاشت. شما اگه بلدید توضیح بدهید
-
مامان تنها
دوشنبه 25 آبانماه سال 1388 13:25
من از دوری شما دلتنگم برای سرگرمی امروزدر ضمن درست کردن ماکارونی به درس 4 آموزش زبان نصرت گوش دادم و از این بابت خوشحالم که یک کار مفید انجام دادم .
-
بازیگری؟؟؟؟
شنبه 23 آبانماه سال 1388 21:20
سلام آقا گفتی بازیگری یک اتفاق هنری تو زندگی ما رخ داد رفتم 1 جا تست بازیگری دادم کارگردانه گفت نقشش خیلی کوتاهه گفتم مشکلی نیست گفت pool هم نمیدیم گفتم عیب نداره گقت از خودتم نمیگیریم میری poshte دیوار 1 گلدون میندازیم بایین میگی آخ گفتم داد بزنم یا آروم بگم گفت مهم نیست چون صداتم بعدا دوبله میشه
-
نسیم خندان!
شنبه 23 آبانماه سال 1388 15:09
سلام بی بی! اون روز رفتم تربت. ماشین و برداشتم و با بهاره محمودی و دوتا خواهراش رفتیم ماشین سواری. خیلی حال داد. بعد سعدیه ارایشگاه بود. دیشبش عروسی داداشش بوده. فقط بهاررو دعوت کرده بود. امروز هم پاتختیش بود. رفته بود ارایشگاه. ما رفتیم ارایشگاه دیدنش. گفت از بیتا چه خبر؟ گفتم بیتا بازیگر شده! و اینا ... واسش تعریف...
-
خودشیفتگی
جمعه 22 آبانماه سال 1388 13:00
هر یک از ما در عالم وجود انسان هایی ویژه و یکتا هستیم و عشق بالاترین و قدرتمندترین وسیله ای است که در زندگی در اختیار داریم. عشق به خود عشقی خودخواهانه نیست خودشیفتگی در واقع مثبت ترین و کامل ترین نحوه بیان تشکر از پروردگاری است که زندگی را به ما عطا کرده است. چنانچه خودتان را دوست بدارید و بدانید که نزد خداوند انسان...
-
بی تای شاکی!!!!!!!!
چهارشنبه 20 آبانماه سال 1388 17:48
اولا سلام بعدشم تبریک به نسیم عزیز انشالا یه عالمه کارای مفید باش بکنی شاکیم برا اینکه هرکی میاد متن خودشو مینویسه و میره.....چه وضعشه!!!!!!؟؟؟؟؟ وقتی متن نمیذاری که تهدید میشی وقتی میذاری هم که انگار بوقی خلاصه نسیم خانم این رسمش نیست......یه نگاهی به متنای هم بندازیم ونظربدیم بد نیستا.... تا بعد
-
نسیم لب تاپی
چهارشنبه 20 آبانماه سال 1388 14:04
خبر مهم این که من بلاخره با کمکم عبداله لبتاپ خریدم. من و فرزانه و عبداله با هم رفتیم سجاد. و از شیش تا ده شب بیرون بودیم. یکی از بهترین خاطره ها ی دانشجوییم بود. ازت متشکرم عبداله. ازت متشکرم مامان و بابا. ازت متشکرم خدا! قیمت لبتاپ با گارانتی ۸۳۰ تومان بود که من ۸۰۰ تومان دادم. مدلش دل هست و سیزده اینچه. هنوز فرصت...
-
مام هستیم
شنبه 16 آبانماه سال 1388 20:23
سلام و خسته نباشید به همه.مامانی من تولدت مبارک خدایی قبل از این که مطلب نسیم رو بخونم یادم بود. انقد دلم بری همتان تنگ شده که نگو.مخصوصا مامان.حالا میام ۲ ۳ هفته دیگه.مطلب نسیمم خیلی باحال بود
-
نسیم خانوم
شنبه 16 آبانماه سال 1388 14:20
این یک پست مخصوصه . ۴۷ سال پیش روز ۱۵ آبان یک روز خیلی مهم بود. . روزی که در اون نزادی متولد شد که قرار بود کارهای خیلی مهمی انجام بده. اون قرار بود مادر سه بچه باشه. همسر یک مرد باشه. ناظم یک مدرسه باشه. مدیر تمام امور داخلی خونه باشه. خاله حدود بیست خواهرزاده باشه. و عمه شش برادر زاده باشه. هم چنین زن عمو و زندایی...
-
؟؟
جمعه 15 آبانماه سال 1388 23:45
یه بار یه مرده سرش خورد به نرده
-
کامپیوتر
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1388 19:15
سلام بچه ها ما یک کامپیوتر جدید خریدیم . خیلی خوب کار می کنه . اگه بازی خوب دارید که به درد من بخوره خوشحال می شم برام بیارین .
-
بی تا ی بازیگر!!!!
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1388 17:01
سلام به همگی اول به نسیم اعلام کنم که وایرلس خوابگاهمون فعلا خرابه و باید بیام سایت تنبلیم میکنه... این ترم یکی از درسامون باید تئاتر اجرا کنیم این هفته نوبت گروه ما بود کلی براش بیدار خوابی کشیدیم وعالی اجرا کردیم.استاد وبچه ها کف کرده بودن... استاد ازبازی من کلی تعریف کردو سرزبون بچه ها افتادم.بلاخره بعد۵ترم شخصیت...
-
یا حسود میر مسعود
یکشنبه 10 آبانماه سال 1388 21:25
سلام.من اومدم ۳ باره خاستم بگم امروز یعنی شنبه ظهر توی سلفمون طرفدارای موسوی در۱حرکت هماهنگ شده شروع کرده به شعار دادن که خیلی فاز داد.اینجا هرشب قراره ساعت ۱۰ الله اکبر بگن.البته خابگاه ما خیلی خبره نیست.اما بقیه جاها ترکوندن.دیشبم صدای الله اکبر از خابگاه طرشت (خابگاه محموداینا)تا اینجه میامد.تو دانشگاهم فکر کنم هر...
-
نسیم جونی
شنبه 9 آبانماه سال 1388 15:34
سلام بیتا خانوم. تو که وایرلس داری چرا افتخار نمیدی یه مطلب بذاری ها ؟ خوابگاه ما هم وایر لس اومده . و دیگه آدم نمی دونی با اینترنت صبح تا شب چی کار کنی. پریروز مهتا یه ماکارونی خوشمزه درست کرد. من رفتم خونه شما . با احسان و خاله و مهتا یه یه ناهار توپ زدیم تو رگ. من باز چون درس ها زیاد شده و تو خوابگاه درس نمی خونیم...
-
نسیم جون
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 18:17
سلام مسعود جان. در این پست برات آدرس وبلاگمو می ذارم تا مطالبی رو بخونی که بی شباهت به دوران الان تو نیست. شاید برات جالب باشه. و اینو باور کنی که همه این روز های تو رو داشته اند. : http://www.doctor-koochooloo.blogsky.com/1387/11/20/post-12/ من وارد یک گروه تحقیقاتی جدید شدم. یک گروه دختر پسریه خیلی باحال. و آخر...
-
روبان آبی
یکشنبه 26 مهرماه سال 1388 21:10
آموزگارى تصمیم گرفت که از دانشآموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند. او دانشآموزان را یکىیکى به جلوى کلاس میآورد و چگونگى اثرگذارى آنها بر خودش را بازگو میکرد. آن گاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى رنگ میزد که روى آن با حروف طلایى نوشته شده بود: « من آدم تاثیرگذارى هستم.» سپس آموزگار تصمیم گرفت که پروژهاى...
-
مامان باحال
یکشنبه 19 مهرماه سال 1388 22:57
سلام به بیتا و نسیم و مسعود و احسان جمع تون جمع دلتون بی غم مسعود دانشجو امیدوارم به اوضاع جدید عادت کرده باشی و دیگه بی تابی نکنی و سرحال و شاد به درسات سر و سامان بدهی و به خوابگاهت هم خوب برسی و ما را هم فراموش نکنی مخصوصاً برای لباس چرکات که من بشورم حتماً مرا یاد می کنی . به خودت حسابی برس .خوش باش خدا نگهدار همه...
-
بی تا جون
شنبه 18 مهرماه سال 1388 09:21
سلام نسیم جونم حرف که زیاده هم ازدرسا هم ازبیرون رفتنا امسال یه دفعه وارد ادبیات وتاریخ فرانسه شدیم جالب شده درسامون!!!! برا بیرون رفتن با برو بچ تربتی هم اول قرار گذاشتن این هفته اخرهفته بریم بیرون ولی من گفتم میخوام بیام خونه و قرار شدهفته دیگه بریم ۳شنبه دارم میام تربت کلی خوشحالم ایشالازودترببینمت تو هم خبراتو بگو...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 مهرماه سال 1388 18:33
سلام به همه. در ۲ومین مطلبم به نگین نسیم میگم که دوستتون دارم تا دلشون خوش باشه. ما واسه جمعه برنامه داریم بریم درکه. بله دیگه ما تو تهران ازین چیزا داریم.بچه های تربت باهمن. عارف شاهینی میگفت ۱۰ ۱۵ تایی هستیم خلاصه بترکه چشمه حسود.راستی واسه اینکه ۱کم افه بیام بگم که کارنامه ی نهایی کنکور اومد و من برق امیر کبیر...
-
نسیم
دوشنبه 13 مهرماه سال 1388 18:53
سلام بی بی من . الهی که کوفتت بشه. منم به زودی واسه خودم لب تاب می خرم. چه خبرا؟ از بیرون رفتنها ی گروهی! از درسا؟ منتظر حرفات هستم. قربونت
-
بیتا
یکشنبه 12 مهرماه سال 1388 18:21
به به سلام به همه خوبین؟فکرنمیکردم فعال باشین!!!! مسعود ورودت تو تبریک میگم بابا دانشجو من ۲۴ساعت اینترنت دارم خیلی باحاله با لپ تاپ کلی سرچ وازین حرفا خب نسیم جون چطوره؟خاله جان خوبین؟ منم ازین به بعد هستم
-
خوشآمد
یکشنبه 12 مهرماه سال 1388 17:36
سلام به مسعود عزیزم خوش آمدی که خوش آمد مرا زآمدنت هزار جان گرامی فدای یک قدمت من درد تو را زدست آسان ندهم دل بد نکنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم
-
نسیم جان
یکشنبه 12 مهرماه سال 1388 16:14
به به سلام مسعود دانشجو؟ چه طوری ؟ خوب بهتره اول از همه اعتراف کنی که دری از غم دوری مه میمیری. آب و هوای تهران چه طوره؟ بهت مسازه؟ این جه دوستام مپرسن از داداشت بپرس که راسته مگن دانشگاه ها ی تهران یک هفته تعتطیل شدن!..... ها راستشو بگو دانشگاه ها ی تهران تعطیل شدن پس تو اونجه چه کار مکنی؟ ها ؟.... ولی خداییش به همه...