وبلاگ برو بچه های اقوام ما

بزرگ شدیم...از هم جدا شدیم... اما هنو ز همدیگرو مثل بچگی ها دوست داریم

وبلاگ برو بچه های اقوام ما

بزرگ شدیم...از هم جدا شدیم... اما هنو ز همدیگرو مثل بچگی ها دوست داریم

بی تا ی بازیگر!!!!

سلام به همگی 

اول به نسیم اعلام کنم که وایرلس خوابگاهمون فعلا خرابه و باید بیام سایت تنبلیم میکنه... 

این ترم یکی از درسامون باید تئاتر اجرا کنیم این هفته نوبت گروه ما بود کلی براش بیدار خوابی کشیدیم وعالی اجرا کردیم.استاد وبچه ها کف کرده بودن... 

استاد ازبازی من کلی تعریف کردو سرزبون بچه ها افتادم.بلاخره بعد۵ترم شخصیت واقعیمو تو کلاس رو کردم... 

راستی خوب خوش میگذرونی ماکارونی و.... 

من فعلا تفریحامو کم کردم چون نزدیک میان ترماست وباز.... 

۲روز پیش بعد ۱سال اب زاینده رود رو باز کردن و مردم اصف جشن گرفته بودن 

تو چه خبرا؟؟ 

مسعود خوش به حالتون اینجا که هیچ سروصدایی نیست.. 

فقط امروز میگفتن بروبچ تو خیابون شلوغ کردن.. 

راستی این کلیپتو به همه نشون دادم وهرکی میبینه کلی میخنده ومیگن چه پسرخاله باحالی.... 

این متنایی که تو وبلاگ میذاری هم خیلی باحاله...

نظرات 1 + ارسال نظر
مدی شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:11 ق.ظ http://madikhanoom.blogsky.com

بابا قبول نیست...شما خونوادگی وبلاگ دارید همه....:-)) خوشبختم...اولین بار وبلاگت رو میبینم...باحاله....راستی در آینده بازیگر خواهی شد؟ به به ..بازیگر شدی کلاس نزاریا...ما رو هم تحویل بگیر باشه؟آفرین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد