وبلاگ برو بچه های اقوام ما

بزرگ شدیم...از هم جدا شدیم... اما هنو ز همدیگرو مثل بچگی ها دوست داریم

وبلاگ برو بچه های اقوام ما

بزرگ شدیم...از هم جدا شدیم... اما هنو ز همدیگرو مثل بچگی ها دوست داریم

سلام به همه. در ۲ومین ‍مطلبم به نگین نسیم میگم که دوستتون دارم تا دلشون خوش باشه. ما واسه جمعه برنامه داریم بریم درکه. بله دیگه ما تو تهران ازین چیزا داریم.بچه های تربت باهمن. عارف شاهینی میگفت ۱۰ ۱۵ تایی هستیم خلاصه بترکه چشمه حسود.راستی واسه اینکه ۱کم افه بیام بگم که کارنامه ی نهایی کنکور اومد و من برق امیر کبیر مکانیک و کامبیوترها و it امیرکبیر و تهران و هم آوردم.خلاصه یعنی ما خیلی زرنگیم دیگه. شله شله بابا صدای دستا شله بزن زنگو بگو ببینم خانومی میشناسی ارزنگو  

دیگه حرفی واسه تعریف کردن ندارم.میدونم دل همتون واسم تنگیده اما واسه اینکه از غم دوریم بلا بلا بلا بلا بلا واسه تو میخرم طلا ملا ا ببخشید از غم دوریم بلایی سرخودتون نیارید سعی میکنم ۳ شنبه هفته آتی به شهر شهید برور تربت جام کام بک بشم.به امید اون روز رویایی ای مظهر زیبایی تو عروس شهره افسانه هایی.......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد