وبلاگ برو بچه های اقوام ما

بزرگ شدیم...از هم جدا شدیم... اما هنو ز همدیگرو مثل بچگی ها دوست داریم

وبلاگ برو بچه های اقوام ما

بزرگ شدیم...از هم جدا شدیم... اما هنو ز همدیگرو مثل بچگی ها دوست داریم

نسیم دانشجو

سلام. بیتا من ۲۲ تعطیل میشم. تو کی می رسی مشهد؟ می خوام سر کلاسای سبکم بیای. چو ن کلاسای سنگینم واقعا حوصلتو سر می بره. یکی از بچه ها هم دوستشو آورده بود داشت دیوونه می شد. اگه چهار شنبه بعد از ظهر بیای خیلی خوبه. من و سارا قرار گذاشتیم چهارشنبه ها بریم بیرون. کلاس روانشناسی دارم بعدش هم میریم بیرون. خوبه؟  

 

آقا احسان سلام. یه سوال. ببینین یه دیگشنری هست به نام دیگشنری دورلند. فرهنگ انگلیسی فارسی پزشکیه. می خوام برام تو اینترنت نگاه کنین ببینین می شه این دیگشنری رو دانلود کرد واسه موبایل؟ اگه بشه خیلی عالیه. الان تو گوشیم دیگشنری جاوا و پی ام دی دارم. اما بعضی لغت هایی که می خوام معنی شو نداره. بعد اگه پیداش کردین آدرس یه مغازه نرم افزار موبایل آشناتونو بهم بگین برم سفارش بدم واسم بریزن. چون واقعا لازمش دارم و پولشم هر چی بشه می دم. حتما خبرم کنین. مرسی.  

 

مامانی سلام. چه طورین خوبین؟ ماما ن اون شب برای اولین باز از ماهیتابه کوچولوم استفاده کردم و توش سوسیس درست کردم. و نشستم تو اتاق تنهایی خوردم. بعد به یاد شب هایی افتادم که همه دور هم میشستیم و سوسیهای چاق و تپلی که شما سرخ کرده بودین رو می خوردیم. هی عجب روز هایی بود ها ! تصمیم گرفتم شب هایی که شام پلو داریم سفارش ندم و یه چیز ساده مثل نون و پنیر بخورم. از مغازه هم گاهی شیر کاکائو می خرم. آخر هفته واسه تعطیلی به من زنگ بزنین تا ببینم چه کار کنم. چون اختمالا باید تمام وسایلموو جمع کنیم . چون می خوان  خوابگاه رو اجاره نوروزی بدن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد