سلام ! مبارکه اقا احسان هم عضو شدند. حالا آروم آروم داریم به یه جاهایی می رسیم.
احسان امروز به گوشیم که زنگ زده بودی سر کلاس بودم. رو سایلنت بود. اومدم بیرون دیدم شمارت افتاده. اینو توضیح دادم که بگم بعله دیگه ما هم به جمع ((بعضی وقتا جلسه دارم نمی تونم جواب بدم)) پیوستیم! منتظر جمله های قشنگ قشنگ دیگتون هستم. یادت باشه بعد اینکه نوشتی رنگ خطتو یه رنگ روشن مثل سفید بزنی. الان نوشته قبلیتو من ویرایش کردم.
بیتا خانوم جوجه رو آخر پاییز می شمرند! خوب حالا بابا تو هم معدلت مثل من بالا بشه ! ما که بخیل نیستیم . تازه پزشو هم به همه می دیم. من با بچه مشهدی های کلاسمون دوست شدم. خیلی خوب و باحالند. تیکه ی خودمن. شوخ و بانمک! واقعا بیتا باورت نمیشه همون چیزایی که با استفاده از قانون جذب در مورد خوابگاه و هم اتاقی و همکلاسی همیشه بهش فکر می کردم الان بهش رسیدم. مثلا تختم دقیقا همون جای اتاقه که من همیشه می خواستم. تو اتاقم یکی بینایی سنجیه. از اول صبح تا شب موسیقی با صدای بلند گوش می کنه. منم حال می کنم. خوشحالم که تو اتاق پزشکی ها نیستم. چون منم بلاخره تو اتاق درس نمی خونم. فوق العاده هم وسواسی و تمیزه. خلاصه اینا دیگه. باز هم به وب سر می زنم. خوش بگذرون.